نمی دونم فقط منم که توی سلول انفرادی خونمون اسیر یه دنیای بزرگ شدم یا خیلی ها مثل من هستن. وقتی تو شبکه های مجازی می چرخم، وقتی تو سایتا می رم، وقتی تو این دنیای زشت پر از زیبایی های وسوسه کننده سرچ یا به قولی گشت و گذار می کنم چیزی که خیلی عذابم میده تفاوته!! هم تفاوتی که بین آدما ایجاد شده و هم تفاوتی که بین دنیای واقعیمون با دنیای مجازیمون ایجاد شده.
چه می دونم. خیلیا رو تو فضای مجازی میبینم که اصلاً یه طورینا. اما واقعیت جامعه کمتر اون شکلیه. یعنی چیزایی که خیلی تو فضای مجازی هستن کمتر توی جامعه می بینم. انگار یه تصویر اغراق آمیز از یه گوشه کوچیک جامعه رو اونقدر توی فضای مجازی بزرگ جلوه دادن که ما فکر می کنیم همه آدما و همه جای کشور اون شکلی شده!!
مثلا همین عکسای مدلینگی که این دختر خوشگل موشگلا میزارن تو پیجاشون. خوب نمیگم تو دنیای واقعی نست، اما دیگه نه به این شدتی که توی اینستا مد شده. آخه چرا از اینستا و بقیه جا ها فقط برای این مدل جلوه گری های استفاده می کنیم؟؟ یا شایدم من خیلی زیاده روی کردم؟؟ نمی دونم.
اما می دونم هرچی که هست، هر کی که هست، هر علتی که داره، باعث آرامشم نمیشه. یعنی وقتی پا میزارم تو این دنیای مجازی انگار واقعا یه دنیای دیگه رو میبینم طوری که داره تو گوشم با صدای آروم و وسوسه انگیزی میگه ههههی پسره دنیای واقعیم همین شکلیه. اما نیست!! هست یا نیست؟؟ نمی دونم . من که انقدر از دنیای واقعی فاصله گرفتم که واقعا نمیدونم هست یا نیست!.
هییی.
الانم که دهه اول محرمه. وقتی میرم بیرون جامعه رو اونطوری که پنج شیش سال پیش بود نمیبینم. واقعا دیگه اونطوری نیست. به راحتی میشه حسش کرد. دیگه کمتر رنگی مشکلی پیرهن عزا توی تن مردم می بینم. ای کاش فقط من اینجوری ببینم. ای کاش واقعا اینطوری نباشه و من اسیر توهم شده باشم. خیلی دلم پره. ولی میدونی چیه. با خودم و توی دلم یه چنین چیزی میگم که
گاهی اوقات فقط باید چشامونو ببندیمو منتظر باشیم تا بگذره بگذره.
درباره این سایت